متین متین، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

متین و مهبد

روابط طبیعی کودک و والدین؛ (کودک سه و نیم ساله)

جدیدا یه وقتایی که در حال بازی با متینم و داریم با هم می خندیم یه دفعه می زنه زیر گریه و قهر می کنه و خودشو لوس می کنه و می ندازه روی زمین اون موقع ماتم می بره که چی شده، یا وقتی داریم با هم آواز می خونیم یه آن بهم می گه مامان چقدر حرف می زنی سرم درد گرفت، یا غذایی رو که داشته با ملچ ملوچ می خورده یه دفعه پس می زنه و می گه نمی تونه بخوره و ازم می خواد که من لقمه بزارم توی دهنش دلیل این رفتارش رو نمی دونستم تا این که این مطلب رو که در سایت مدرسه مامان ها بود خوندم فکر می کردم باید برای سنش باشه ولی مطلب زیر رو که خوندم مطمئن شدم گفتم شما دوستان هم ببینید شاید بدردتون بخوره دختر زیبای سه سال و نیمه ای به نام فرشته، کنار ...
30 مهر 1390

انگل های شایع در کودکان؛ انگل کرمک یا اُکسیور

  انگل در روده ی کودک ممکن است مشکلاتی به وجود آورد ، مخصوصا اگر تعداد انگل ها زیاد و آلودگی شدید باشد. این مشکلات عبارتند از : 1- از بین رفتن مواد غذایی اصلی و ضروری بوسیله ی انگل که برای رشد کودک لازم است و در نتیجه باعث سوءتغذیه کودک می گردد. 2- از دست رفتن مقداری خون از بدن کودک. 3- ایجاد ضایعاتی در محلی از روده که انگل در آن زندگی می کند. 4- جلوگیری از اعمال حیاتی بعضی اعضای بدن و حتی ایجاد انسداد روده. 5- ایجاد حساسیت در بدن کودک. انگل کرمک یا اُکسیور کرمک یکی از شایع ترین انگل هایی است که کودکان را مبتلا می سازد. این کرم بسیار کودچک و شبیه یک تکه نخ سفید باریک می باشد. طول کرم نر در حدود 2 تا 5 میلیمتر و ماده ی آن 8...
30 مهر 1390

قابل توجه

سلام دوستای من خوبید که ان شالله ،می خواستم یه موضوع کوچیک رو بهتون بگم . الان 3 هفته ای هست که کامپیوترم خراب شده و از اون موقع هم خیلی نمی تونم توی وب بگردم ،   ولی هر وقت تونستم اومدم و به شما سرزدم عکسای خوشگل امیر  گلم رو دیدم که مامان جونش با لباسای خوشگل برده بودش آتلیه و عکاش هم عکسای خیلی عالی ازش پسر ما گرفته بود خواستم همون جا برای مامانش بنویسم که عاشق لباساش ، بخصوص لباسی که طرح حیوانات روش داره شدم ولی چون سرعت اینترنت منطقمون اومده پایین توی صفحه نظرات کد امنیتی رو برام نمیاورد و منم مطالبم ارسال نمی شد .دوستای دیگه هم مطلب جدید نذاشته بودن تا الان که من خبر دارم فقط خواستم بگم تا بدونید فراموشتون نکردم و ه...
30 مهر 1390

شكايت

امروز مي خوام ازت شكايت كنم به دوستامون آخه ماماني چرااين كارو كردي كامپيوتر تركيده ول كنش نيستي بازم مياي و مي خواي بازي كني الان با اين وضع اصلا نمي تونم بران مطلب عكس دار بزارم به زور هم كه بالا مي ياد صفحه هاشم كه نصفه باز مي شه ديگه خستم كرده الانم دربدر دنبال جايي هستم كه با خيال راحت كامپيوتر و دستش بدم تا درستش كنه  اخه مامانا شما يه چيزي بگيد من چي كار كنم با اين پسر شيطون ماشالله اين روزاهم كه كاراي جالبتر انجام مي ده و هي ازش عكس مي گيرم ولي چه فايده همش داره روي هم تلنبار مي شه  اي بابا اصلا ولش كن فعلا مي نويسم تا بعد ببينم چي مي شه شما اين روزا خيلي كارات عجيب شده يه روز مهربوني يه روز اخمالو يه روزم كه هرثانيت يه ج...
27 مهر 1390

شیطونی

امروز می خوام چند تا عکس برات بزارم تا بدونی که چه باحال شیطونی می کردی من و عزیز داشتیم با هم از توی آشپزخونه بیرون میومدیم که یکدفعه تو مثل برق از کنارمون رد شدی توی دستت هم دوربین مامان بود به خیال خودت که ما تو رو ندیدیم فوری رفتی پشت مبل توی حال که کنار اپن آشپزخونه بود قایم شدی اومدم ببینم که چی کار می کنی البته از توی آشپزخونه که منو نبینی دیدم که بعله آقا فکر کردن که ما نمیبینیمشون برای همین چون می خواستن کنجکاوی کنن و می ترسیدن که نکنه مامان مانع این کار بشه بادوربین عکاسی مامان پشت مبل قایم شدند و شروع کردن به کنجکاوی         بعدش که موچتونو گرفتم گفتی گه می خوای عس بگیری یعنی عکس منم گ...
23 مهر 1390

از بس بازی کردی

سلام عسل مامان یه مدتی کامپیوترمو ترکوندی نمی دونم چی کارش کردی دیگه برنامه هاش کار نمی کنه نتیجه بازی کردن زیاد همین میشه دیگه،                                            تقصیر خودم که بهت اجازه دادم بدون نظارت خودم بازی کنی واسه همین مجبورم بیام کافی نت که دور هم هست حالا فعلا فقط می تونم مطلب بنویسم  و عکسی ندارم که بذارم .  ولی چند تا از کلمات جدیدت رو می نویسم فعلا تابعد دبا = د بیا گایمم کن = قای...
23 مهر 1390

لحظه های عشق زندگیم

سلام به نفس مامان امیدوارم همیشه شاد باشی پسرکم این چند وقته اینقدر رفتارهای جالب شده که همش مات تو می شدمو حتی اگه کارخاصی داشتم ولش می کردم تا نگاهت کنم       وقتی از ته دلت  می خندی منو به اندازه دنیا خوشحال میکنی اونقدر ذوق می کنم که دلم میخواد جیغ بزنم البته بعضی وقتا این کار رو می کنم و اونوقت تو با تعحب نگاهم می کنی که چی شده که دارم جیغ می زنم و بعدش با یه قیافه حق به جانب می گی که مامان سرو صدا نکن وگرنه همسایه پایینی میاد و بهت تیر میزنه و تو  می ترکیا اون موقع میترکم ولی از خنده اونوقت میام وبغلت می کنم می چلونمت وتو هم همش می خوای فرار کنی و اگهولت نکنم آخرسری به گریه متوسل می شی البته گریه...
23 مهر 1390

مامان فعال

سلام  به همه دوستام ببینید چه فعال شدم دیگه نمی تونم غذایی رو که درست می کنم تزئیین نکنم چه واسه من و بابایی چه واسه متین خان . چی کار کنیم دیگه! می دونم الان با خودتون می گین جوگیر شده به ای نمیگه تزئین.  خودم می دونم ولی خب فعلا تو جوم وهر غذایی که درست می کنم رو عکسشو می گیرم و برای متین بایگانی می کنم تا بعدا ببینه واسه خوردن غذاش چه کارا که نکردم   این غذا خودشم تلفیفی از دلمه بادنجان و مخلوط مود غذایی همینطوریه. از دلمه فقط بادنجانش هست مواد توشم هر چی دستم رسید ریختم. نه این که بخوام از خودم تعریف کنما نه ولی مزش خوب شده بود خودم فکر نمی کردم خوب بشه و همش توی دلم خدا خدا می کردم بابای متین نگه که خوب نیست که خوشبخت...
12 مهر 1390